• a

مسیریاب:

از اینجا     یا ازتا شهر کوه خواجه
ایران - استان سیستان و بلوچستان - زابل - 17 کیلومتری جنوب غربی زابل و میانه دریاچه هامون
ایران - استان سیستان و بلوچستان - زابل

کوه خواجه

کوه خواجه
نوع محل: طبیعی
آدرس: ایران - سیستان و بلوچستان - زابل - 17 کیلومتری جنوب غربی زابل و میانه دریاچه هامون
کوه خواجه تنها عارضه طبیعی دشت سیستان با ارتفاع تقریبی 609 متر از سطح دریا (حدود 100 متر از سطح زمین) است که در هنگام پرآبی جزیره کوچکی را درمیان هامون هیرمند شکل می دهد. این کوه و دریاچه در باورهای سه مذهب زرتشت، مسیحیت و مسلمانان مقدس است. این منطقه تاکنون توسط تعداد زیادی از پژوهشگران مورد بررسی و کاوش قرار گرفته و همه بر اشکانی و ساسانی بودن بناها با کاربری توامان "زیستی، دفاعی و عبادی" متفق القولند.
از لحاظ اعتقادی و بر اساس اسطوره های زرتشتی دریاچه هامون مقدس بوده و ظهور منجی (سوشیانت) از این دریاچه اتفاق می افتد.
بنابر باورهای آیین مزدیسنا و اسطوره های پهلوی که بر اساس تعالیم زرتشت سپیتمان تدوین گردیده است، در پایان هزاره دوازدهم، براى سومین بار از خاندان بهروز پارسا، دوشیزه‏اى به آب دریاچه هامون داخل شده و آخرین رهاننده یا «سوشیانت‏»موسوم به "استوت ارته" از وى زاییده مى‏شود. به همین لحاظ کوه خواجه نیز تقدس و رازالودگی خاصی دارد؛ سوشیانت به شکل های مختلف تقریبا در تمام متون زرتشی و اوستایی از جمله در گاتها، یسنا، سروده های زرتشت و یشتها مورد اشاره قرار گرفته و تقریبا شکی نیست که اشو زرتشت در کتاب اوستا به آن اشاره داشته است.
مهمترین و بزرگترین بخش آثار باستانی کوه خواجه، در شیب جنوب شرقی کوه قرار گرفته که دارای سه دیواره دفاعی، دروازه اصلی، راهروهای جانبی، حیاط مرکزی، آتشکده و... بوده و بنام قلعه کافرون شناخته می شود. دومین مجموعه در بلندترین نقطه و مشرف بر قلعه کافرون ساخته شده کک کهزاد است که در باورهای اساطوره ای فرمانروای دیوسان منطقه بوده و توسط رستم دستان به قتل میرسد. این مکان می تواند کاندیدایی برای محل شاه نشین ارگ باشد. شواهدی از راه پله های سنگی منظمی که ارتباط قلعه کافرون را با کک کهزاد برقرار میکرده هم اکنون دیده می شود. بنای دیگر به گویش محلی، کوچک چل کنجه (کوشک چهل دخترون) است و مابقی آثار پراکنده سطح کوه را آثار قبور اسلامی و بنای مقبره ای مقدس خواجه مهدی تشکیل داده است. در باورهای اهالی نسب خواجه را به شهیدی از خاندان آل علی (ع) می رسانند که توسط کفار به شهادت رسیده است. این اثر در حد فاصل زاهدان به زابل و در فاصله حدود 30 کیلومتری زابل در یک مسیر انحرافی قرار دارد. در این مسیر تنها چند روستای کوچک وجود دارد و به همین دلیل اتومبیل های زیادی از این مسیر تردد نمی کنند.
این مجموعه در سال 1916 توسط اورل اشتین شناسایی شد. هرتسفلد در سالهای 1924 تا 1925 در آنجا اندکی حفاری نمود. سپس در سال 1975 میلادی هیاُت علمی باستانشانی سازمان میراث فرهنگی کشور در سالهای 1372 – 1370 به بررسی روی آثار و نقشه برداری مربوط پرداخته اند و بخشی از حیاط مرکزی کاخ را مرمت نموده اند. خرابه های سرآشیبی جنوب کوه خواجه را می توان یک قلعه بزرگ یا شهر کوچک نامید. این قلعه دو بار محل اقامت بوده است و آثار مرمت مکرر در همه جای آن نمودار است. قدیمی ترین مرمت قلعه به زمان اشکانیان و حکمرانی ساکاها تعلق دارد. سپس در قرن سوم میلادی ، اوایل دوره ساسانی قلعه مجددا مورد استفاده و مرمت قرار گرفت. این قلعه مشتمل است بر یک قصر و یک معبد که می توان آن را به زمان پادشاه "گندوفار" مربوط دانست. اهالی آن را قلعه رستم می نامند و به نظر هرتسفلد این مکان به قلعه " سه مجوس" معروف بوده است. اما در عصر حاضر این محله به قلعه کافران مشهور است. بنای قصر در قسمت مرتفع قلعه قرار دارد و با حیاط مرکزی وسیع و یک دروازه و چهار طاقی در بخش جنوبی آن و در دو ضلع غربی و شرقی آن ، ایوانهای مسقف وسیعی قرار داشته که به طرف حیاط باز می شوند. فضاهای اصلی در ضلع شمالی حیاط واقع شده است. هنگام ورود به ارگ داخلی قلعه در بخش شمالی حیاط مرکزی- به نظر سر بالایی کوه می رسد – بر یک دهلیز و تالار وسیع با پلکان که به صفه فوقانی منتهی می شود، به چشم می خورد. این صفه که معبد در آن قرار دارد- مرتفع ترین نقطه قلعه است. معبد دارای یک راهرو تنگ و سربسته است که دور تا دور اتاق داخلی را با سقف گنبدی و محراب آتش ، احاطه کرده است. قسمتی از این مکان در سال 1376 توسط سازمان میراث فرهنگی کشور مورد بررسی مجدد قرار گرفته است. تزیینات معماری به کار رفته در این مکان، شباهت به شیوه یونانی دارد. سر ستون های به سبک درو یک با پیچ های طوماری است . تزیینات دیگر مانند گل کوچک پرپر به صورت طرح نیلوفری ( لوتوس)، از هنر دوره هخامنشی اقتباس شده است و بعضی از آنها به هنر بین النهرین نیز شباهت دارد. هرتسفلد با توجه به پنج نمونه نقاشی که در زمان او دیده شده بود، می گوید در این نقاشی ها ، هنر یونانی باختری تاثیر به سزایی دشته است. در میان این تصویر ها نقش دو سوار وجود دارد. یکی از آن ها پیکر اروس به شیوه یونانی با بال، و سوار بر اسب است. تصویر های دیگری را نیز او کشف و بررسی نمود. از جمله صحنه های جشن ، رقص و موسیقی، بند بازی، پادشاه و ملکه که شباهت به شیوه یونانی داشته است. چهره انسان ها بیشتر به صورت نیم رخ کشیده می شد. با انقراض یونان باختری ، هیچ عنصر جدیدی به این بنا افزون نشد. شیوه هنری نقاشی های این مجموعه ترکیبی از شیوه های مختلف است که نمونه آن در عصر هخامنشی دیده شده است و تمام آن ها را می توان مربوط به طرح و اسلوب ثالثی پنداشت که نه به استیل یونانی مانند صور حیوانات و نه به اسلوب تکامل یافته هنر یونان باختر است. با توجه به معماری و نقاشی و تزیینات معماری موجود در کوه خواجه، قدمت آن به قرن اول میلادی بر می گردد. مصالح به کار رفته در معماری آن خشت خام و چینه و کاه گل است نقاشی ها از آبرنگ و تزیینات اندودی از گچ و یا سنگ گچ است. این ماده در هنر های عصر ساسانی و دوره اسلامی نیز استفاده شده است. ولی نمونه های شرقی ایران ظریف تر است.
پس از هرتسفلد در سال 1975 هیات باستانی شناسی ایتالیایی ایزمنو در بررسی هایش در کوه خواجه مشخص نمودند که در اثر ریزش باران و عوامل جوی دیگر، خرابی هایی در کاخ به وقوع پیوسته است و به دنبال آن تکه ای بسیار جالب و زیبا از دیوار نگاره آبرنگی منقوش بر روی خشت خام (فرسک) کشف شد. قسمتی از رنگ تزیینات به دست آمده خاکستری و سبز است و یا بررسی دقیق تر مشخص شد که نقاشی آبرنگ بر روی کاه گل صورت گرفته است. زمینه و ترکیب نقاشی از چند چهره سر انسانی و بعضا با گونه ای از کلاه و روسری مخصوص و ردیفی جان پناه مضرس و کنگره دار در متن، شکل می گیرد. بر این اساس می توان استنباط کرد که نقاش یا نقاشان برآن بودند تا حصار و باروی یک شهر را برج های مرتفعی که داراری سه کنگره است به تصویر بکشند. از کل تصویرها چنین بر می آید که گویا بخشی از یک این مراسم مصور، در میان و پشت دیوارهای یک مجموعه شهری تصویر شده است. ظاهرا اشخاص ب�